سفارش تبلیغ
صبا ویژن


« هوالاوّل »

در خانه کدام کریم برویم؟

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثى فرموده اند: «انسان‌ها چهار دسته اند، سخاوتمند و کریم و بخیل و لئیم. سخاوتمند کسى است که هم خودش مى‌خورد و هم به دیگران مى‌بخشد و کریم کسى است که خودش نمى‌خورد (و ایثار مى‌کند) و به دیگران عطا مى‌نماید و الی آخر...».(1)

در میان مخلوقات کریمی هست که خودش نخورد و به دیگران عطا کند؟!

چنانچه مخلوقی صاحب کرم باشد، بخشش اش بدون نیت نیست، اگر برای خدا و بدون منت هم به خلق کرمی نماید، حداقل از خدا که طلبکار می شود و توقع جبران دارد.

سائل باید در خانه کریمی برود که بی نیاز شود. آیا انسانی هست که پس از استجابت خواسته هایش احساس بی نیازی کند؟ « انّ الانسان خلق هلوعاً؛ به یقین انسان حریص و کم‌طاقت آفریده شده است»(2)

شخصی از بزرگی چیزی خواست و او اجابت کرد، و آن سائل چون این اجابت را اینقدر ساده شمرد برای این بزرگ، درخواستش را بیشتر کرد، وی در پاسخ گفت: «طمع را نباید که چندان کنی // که صاحب کرم را پشیمان کنی».

برخی از ما آدم ها هم خودمان را گاهی صاحب کرم فرض می کنیم، در حالی که اینگونه نیست.

 پس کسی که نتوانست نیازها را برآورده کند که کریم نیست، فوقش سخی است. پس این اصلا صاحب کرم نیست. لذا دست نیاز باید به سوی کسی دراز شود که مالک حقیقی همه چیز است و توان رفع تمام نیازهایمان را داشته باشد.

صاحب کرم واقعی خداست جَوَاداً لا یَبْخَل است؛ در بخشش اش بخیل نیست و دارائی اش کم نمی شود. پس بهتر است بگوییم:

ز لطفت کرم را فراوان کنی  //  که آز و طمع را دو چندان کنی

کرم خدا فقط مختص به مادیات و رزق و روزی دنیوی نیست، بلکه کرامت خدا در آن دنیا نمودارتر است. چه بسا گناهانی هم که ما بندگان در دنیا مرتکب می شویم بر اثر طمع مان بر کرامت خداست. در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم: «مولاى من هرگاه گناهانم را مى بینم بى تاب می گردم، و هرگاه کرمت را مشاهده مى کنم، به طمع مى افتم»(3) و «گناهم نه به این خاطر بود که تو سبک ترین بینندگانى و بی مقدارترین آگاهان، بلکه پروردگارا از این جهت بود که تو بهترین پرده پوشى، و حاکم ترین حاکمان، و کریم ترین کریمانى»(4)

آیا طمع به کرامت خدا عمل مذمومی است که انسان عامل گناه کردنش را همین طمع بیان می کند؟

پاسخ منفی است. طمع به کرامت خدا عمل نکوهیده ای نیست؛ چرا که در همین دعا می خوانیم «میان من و گناهم جدایی انداز، گناهى که بازدارنده من از ملامت طاعت توست، تنها از تو درخواست می کنم، به خاطر امید دیرینه به تو، و بزرگى طمع از تو»(5)  پس اصلا می شود همین طمع را دست آویز و ریسمانی قرار داد برای توسل به خدا.

اما طمع هم باید از روی باور باشد. کرامت خدا را باور کنیم، در دنیا در این و آن را نکوبیم، از کسی طلب چیزی نکنیم که همه چیز در دست خداست، اگر باور کنیم خدا کریم است خدا هم کرامتش را در این دنیا و آن دنیا شامل حالمان می کند.

پی نوشت:

(1) «الرِّجَالُ أَرْبَعَةٌ سَخِیٌّ وَکَرِیمٌ وَبَخِیلٌ وَلَئِیمٌ فَالسَّخِیُّ الَّذِی یَأْکُلُ وَیُعْطِی وَالْکَرِیمُ الَّذِی لاَ یَأْکُلُ وَیُعْطِی وَالْبَخِیلُ الَّذِی یَأْکُلُ وَلاَ یُعْطِی وَاللَّئِیمُ الَّذِی لاَ یَأْکُلُ وَلاَ یُعْطِی.» (بحارالانوار، ص 356، ح 18)

(2) سوره معارج / آیه 19.

(3) «إِذَا رَأَیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ.»

(4) «لا لِأَنَّکَ أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ [إِلَیَ ] وَ أَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ [عَلَیَ ] بَلْ لِأَنَّکَ یَا رَبِّ خَیْرُ السَّاتِرِینَ وَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ وَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمِین.»

(5) «فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمَانِعِ لِی مِنْ لُزُومِ طَاعَتِکَ فَإِنَّمَا أَسْأَلُکَ لِقَدِیمِ الرَّجَاءِ فِیکَ وَ عَظِیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ.»

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 95/4/9ساعت 2:55 عصر توسط محمدمهدی . ر نظرات ( )